۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

آسمان خراش



عدم توانایی من در صحبت از زندگی روزمره ،بیشتر زاییده میل عجیب غریبم برای اسطوره ای کردن و بزرگ کردن همه جنبه های زندگی است ،تبدیل کردن زندگی به عرصه نبرد و قهرمانان ،شاید این به نوعی به انزوای پنهانم دامن می زند .


انزوایی که حس می کنم از زمان کودکی همراه من بوده و من از این انزوای پنهان لذت بردم ،چه اکنون که این انزوا را به صورتی آشکار برگزیدم .


گاهی به هرتزوک رشک می برم ،هرتزوکی که به آسانی به روایت زندگی روزمره می پردازد و روایت لذت بخش او باعث می شود که ساعت ها غرق در تجربه های زیسته اش شوم.


چند روزی به خانه پدری رفتم .خانه ای که همواره در مرکز تحولات بزرگ قرار دارد و استرس و اضطراب ،هیجان و ...همه از خصوصیات این خانه است .تماس های دائمی ،صدای موبایل که هرگز در این خانه خفه نمی شود و من فراری از این فضا در رویاهای خودم غرقم.


این سوال همیشگی برای من وجود داره ؟چرا هیچ جا ارومم نمی گیره ....چرا هیچ چیز ارضا کننده نیست ،نبوده و شاید نخواهد بود .


بی توجهی من به درخواست آدم ها ،شاید ناشی از بی علاقگی نیست ،ناشی از بی قراری و ارضا نشدن از موقعیت حال و لحظه است.


امروز به خانه برگشتم در حالی که اسلاوی با آن استایل عجیب خوابیدنش بر زمین لمیده با چشمان و دهانی نیمه باز.


و استیمر جوان هم به تقلید از اسلاوی با دهانی البته کاملا باز بر روی تخت به خوابی عمیق فرو رفته ،که نشان از شب نشینی طولانی دارد.


خانه تا حدی آشفته است .


من نیز تا حدی اشفته ام .


دوست دارم به جایی بروم ،که کسی مرا نشناسد ،سراغی از من نگیرد،احوالی از من نپرسد ،تا روزی که خودم بازگردم.


تهران دود آلود ،با ریتمی تند .

همیشه تهران رو به آروم ترین و زیباترین روستاها و شهرهای کوچک ایران ترجیح می دهم.


اگر میل جدیدم به تمرکز و آرامش رو رادیکال بگیریم ،همیشه عاشق شهرهای بزرگ و شلوغ با ریتمی تند و انرژتیک بودم.


چند روز پیش با یکی از دوستان خانوادگی صحبت می کردم ،دوستی که درباره تجربه پسرش از زندگی در یکی از شهرهای بزرگ خارج از ایران و زندگی دانشگاهی اش صحیت می کرد .و من به این نکته فکر کردم که چه چیز تغییر می کند ؟


و تنها یک پاسخ یافتم ،منظره یکسان است ،و ما تنها از طبقه بالاتر این اپارتمان عظیم الجثه به زندگی نگاه می کنیم ،چشمان اندازی وسیع تر اما نه لزوما دقیق تر.


بهرحال من از منظره بلند ترین آسمان خراش ها لذت می برم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر