۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

کوچولوی نازنین


کودکانه های یک کودک .....

چشمانش را بسته ،کرکره مغزش را کشیده و تنها فرمان می برد ،او به طبیعتش برگشته ،بر خلاف جریان تاریخ ،بر خلاف جریان مدرنیته....این مایه خوشحالیست

خاکستری اش به سرخی گراییده ،تبدیل ماده به انرژی ،نسبیت عام یا خاص؟

مگسان بازار ،

Show me

آیا در نطفه جهان پایان می یابد؟

هارمونی تو ،تو که درگیر احساسی ....

رانه ....

میل......

فرمانروایی خرد ناب ،در خدمت شهوت قدرت....غلیان مفهوم...غلیان شر

همه راه های تو بسته .....تا ابد ...من تنها یک کلمه می شنوم ...تنها کلمه ی تسلیم

.دلقکان خواهند رفت ،قلاده به گردن.

تمایلات مازوخیستی ،یا مفاهیم عاشقانه یه جنون زده ،پایان کار، تاریکی است مرد جوان ....هر چند که او کر است و من دهانی برای این گوش ها نیستم...

او با خود می جنگد.نه با ما ....

اشتباهات تکراری این حیوان .....این حیوان ...این بشر لعنتی.

هرگز نخواهی فهمید.........بی آنکه بدانی ....کوچولوی نازنین.

وقت گردگیری فرا رسیده....

هرتزوک و استیمر تنگ در آغوش خواهند گرفت .

بنگر که جهان چه خواستنی شده!!!!!

 

رز های سرخ یا سفید ...

تقدیم تو باد همه عاشقانه های من ،کوچولوی نازنین ،کوچولوی نازنین.


۲ نظر: