۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

Ulysses Gaze؛ پرسه زنی در جهان دیگران


The first thing God created was the journey, then came doubt, and nostalgia.



این سکانس که در بالا آمده است اولا به واسطه عدم دسترسی به برنامه مناسب تدوین فاقد صداست. همین تکه کردن بی سروته هم کلی زمان و انرژی برده است از ما. ثانیا این سکانس که کلی مرا خیره و متحیر کرد چندان سکانس قابل توجهی برای دیگران نبوده است. ثالثا تک گویی بازیگر مرد فیلم که به واسطه حذف صدا در دسترس نیست در ادامه آمده است. جمله بالا هم بخشی از دیالوگ های فیلم است .

I didnt expect to see you suddenly, i guess

for a moment, i thought i was dreaming of you

like i did all this last years

Do you remember the railway station

You were shivering in the rain like now

The wind was blowing hard

I was goging away, but i meant to come back soon

And i get los, wandering along, strong routes

If i could stretch out my hands

I would touch you

And time will be held again

But something is holding me back

I wish I could tell you that i'd return

But something is holding me back

The journey isnt over not yet

بعد از تماشای فیلم دیگری از آنجلوپلوس (Eternity and a day) از آلبرتین می پرسم:

- تو eternity من هستی؟

آلبرتین جواب می دهد

- نه، من A day تو هستم.

و من تازه می فهمم که چیز زیادی از فیلم دستگیرم نشده است.

پي نوشت: لازم به ذکر است که در جريان تماشای فيلم نگاه خيره اولیس اتفاق هولناکی حادث شد. نگاه خيره فیلم چنان من و استيمر را دربرگرفت که ناگهان تختي که من و استیم رويش دراز کشیده بودیم و فيلم را نگاه می کردیم شکست و واروونه شد. اگر قصد دیدن این فیلم را دارید حتما از محل نشستن خود مطمئن شوید.

۱ نظر:

  1. مثل این که چیزی از رابطه ات دستگیرت نشده. نه از فیلم.

    پاسخحذف