۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

I'm not always right ,But I'm never Wrong


با توجه به اصرار دوستان و انتقاداتشون نسبت به منقطع نویسی من ، و عدم توجه به علایم ویرایشی ،و همچنین ،بی توجهی به مباحث خونه و تجربه های زندگی روزمره ،من تصمیم گرفتم که به این انتقادات با نظر مساعد بنگرم .

شر ورهای همیشگیم رو توی یه وبلاگ دیگه خواهم نوشت .

مهمترین احساس این روزهای من ،احساس فرسودگیه ،این مسئله زمانی بیشتر برام پر رنگ می شه که صبح با صدای ساعت موبایل یا ضربه های متوالیه کارگران به دیوار خانه کناری ،بیدار می شم ،و می بینم که امروز هم باید پشت میزم بنشینم ،و هنوز خیلی کار هست که مونده،خیلی کار که انجام نشده ،تافل لعنتی ،و ....و تازه می فهمی هنوز اول راهی ،وقتی شروع می کنم به خوندن مبانی سیاست و تئوری های روابط بین الملل ،بیشتر متوجه می شم که هنوز برای برآوردن میل راه درازی در پیش دارم .

البته خوندن همه اینا برام جذابیت زیادی داره ،ولی ،همه این تلاش ها برای رسیدن به چیزیه که تنها آرزو و تنها میل منه ،چیزی که منو از لذت بردن از بازی های روزمره محروم کرده،و باعث شده که تا حدی فرسوده بشم .

و خیلی از اوقات احساس می کنم راهی برای خروج از این بن بست نیست ،چون من از چیزی جز اون میل لذت نمی برم ،چیزی که همه وجودم را خواهد بلعید ، حتی دیدن دختران زیبا با همه خطوط زیبای صورتشون ، با همه جذابیت های دینامیک افسون کننده هم در من شوری بر نمی انگیزاند .

فکر نمی کنم ،حرفای بالا رو کسی باور کنه ،چون همه پاراگراف های بالا دروغه .

من با همه قدرت در حال حرکت به سمت اهداف ام هستم ،شاید یه مقدار از نتایج تلاش هام بترسم ،ولی راستش واقعا نمی ترسم ،می تونم هزار بار امتحانش کنم ،تا اون چیزی رو که می خوام به دست بیارم ،حالا هر چیزی که می خواد باشه ،همیشه مشکل اولم در خواستن اون چیزه.

مطمئنا احساس نمی کنم فرسوده شده باشم ،حتی هر روز که جلوی آینه می رم بیشتر احساس می کنم که چه قدر فوق العاده و جذابم ،و چه قدر عاشق خودم هستم .می دونم الان متهم به خود شیفتگی می شم،می دونید که این حرفا به من بر نمی خوره.

در صورت موفقیت در آزمون ها ،یه برنامه ریزی 6 ماهه برای عیش و نوش ،دغلکاری،حقه بازی و شیطنت دارم،باید با یه دختر وارد رابطه بشم و با 6 تا دختر دیگه و یا حتی 66 تا دختر ارتباط داشته باشم ،البته بعضی از دوستان هم برای همراهی من در این پروژه اعلام آمادگی کرده اند ،که ترجیحا اسمشون رو نمی برم .

2 عدد مسافرت ،

یه سقوط آزاد ،

پرواز با هلیکوپتر به نمک آبرود ،

ماهیگیری حالا با هرکی شد.

یه سفر به ترکیه یا ....

باید موتور سواری رو یاد بگیرم،

همچنین باید به دنیای هنرهای رزمی هم برگردم.

همچنین باید چند تا بازی کامپیوتری استراتژیک بگیرم و هرتزوک رو بترکونم .

می خواستم یه پست در مورد شخصیت آدم های اطرافم بزنم ،همه کسانی که در این وبلاگ اسم دارند ،و یا موضوعی در موردشون مطرح شده ،که متاسفانه نشد. (خوشبختانه)

در پایان هم امیدوارم دوستان من رو به خاطر صداقتم ببخشند .

هر چند هم اگه نبخشند باز هم مهم نیست.

با تشکر از همه دوستان ناشناس و شناسا به خاطر توجه و کامنتاشون که جدیدا تعداد افراد ناشناس به طرز عجیبی بعد از مدت ها رکود زیاد شده است .


۴ نظر:

  1. بازگشت جک به نوشتار منسجم جای شکر داره

    پاسخحذف
  2. علي رغم انتقادهايي كه هر از چندي به شما وارد شده است، اينجانب همين جا موضع قطعي خود را اعلام مي كنم: با هر گونه تغيير مخالفم.

    پاسخحذف
  3. موضع قطعی ...هرگونه...این واژه ها رو قبلا استفاده نمی کردی!!!تغییرات ناخوداگاه...؟؟ مخالفم.

    پاسخحذف